در یک تعریف کلی و پذیرفته شده به لحاظ اقتصادی، ثروت به میانگین مصرف هر فرد در جمعیتی مشخص مربوط می شود. این یک الگوی رایج برای اندازه گیری مصرف از طریق سنجش سرانه تولید ناخالص داخلی است. در حالی که تولید ناخالص داخلی سرانه تولید را اندازه گیری می کند، اغلب تصور می شود که با افزایش تولید، مصرف افزایش می یابد. سرانه تولید ناخالص داخلی در چند قرن گذشته به طور پیوسته در حال رشد بوده و طبق فرمول I = PAT که معادله تاثیر نامیده می شود، تأثیرات انسانی بر محیط زیست را افزایش می دهد.
معادله I = PAT توسط ارلیچ ، هولدرن و کامنر در اوایل دهه 1970 پیشنهاد و توسعه یافت . این فرمول تأیید می کند که تأثیر جمعیت انسانی بر محیط زیست را می توان محصول اندازه جمعیت (P) ، ثروت (A) و آسیب های زیست محیطی ناشی از فناوری های مورد استفاده برای تأمین هر واحد مصرف (T) تعریف کرد . البته که در برخی موارد به دلیل مشکل در برآورد A و T ، سرانه مصرف انرژی به عنوان متغییر جایگزین مورد استفاده قرار می گیرد.
برخی T را با تأثیر در واحد فعالیت اقتصادی برابر می دانند (دیتز و رزا ، 1994) ، و برای دیگران T یک مقوله نسبتاً مبهم است که همه منابع تنوع را جدا از جمعیت و ثروت پوشش می دهد (فیشر-کوالسکی و آمان ، 2001).
جایگزین های I = PAT
در حالی که معادله I = PAT به سرعت به عنوان یک هنجار مطرح شد و از آن زمان تاکنون توسط بسیاری از سازمانها و افراد مورد استفاده و استناد قرار گرفته است، مدتی است که فرمولهای مختلفی برای جایگزین معادله پیشنهاد شده است.
دیتز و رزا (1994) یک فرمول تصادفی (احتمالی) از معادله تاثیر (STIRPAT - تأثیرات تصادفی توسط رگرسیون بر جمعیت، ثروت و فناوری) ارائه دادند؛ آنها ادعا می کنند که این روش کاربرد ابزارهای آماری تحقیقات اجتماعی را برای مطالعات I = PAT تسهیل می کند.
در تلاشی دیگر برای تقویت معادله، شولز (Schulze) پیشنهاد داد که به فرمول مذکور یک متغییر رفتاری نیز اضافه شده و به ترتیب زیر بازنویسی شود: I = PBAT . بدین ترتیب بسیاری از انتخاب های رفتاری که بلافاصله در دسترس افراد قرار دارددر این فرمول مورد استفاه قرار می گیرد.
. شولز پی سی، اشاره می کند که ثروت و فناوری تصمیمات رفتاری را دیکته نمی کند. او شخصی را مثال می زند که ثروتمند است و فقط از کارآمدترین دستگاه ها استفاده می کند و تأثیرات زیست محیطی وی به مصرف ناچیز وی بستگی خواهد داشت.
ویلی دی، یک کارشناس دیگر حسابداری زیست محیطی، این واقعیت را به ما خاطرنشان کرد که مصرف متاثر از شیوه زندگی و سازمان است. بهبود سازمان در کشورهای ثروتمند می تواند منجر به کاهش سرانه مصرف شود، اما در کشورهای فقیر، سازماندهی بهتر ممکن است منجر به افزایش چشمگیر مصرف شود. بنابراین او پیشنهاد کرد که معادله تأثیر به I = PLOT (جمعیت، شیوه زندگی، سازمان، فناوری) تغییر کند.
همچنین فیشر کوالسکی و آمان نیز معتقدند که درک کامل "معادله تأثیر" باید تنوع سیستم های اجتماعی-اقتصادی در کشورهای مختلف و اثرات جهانی شدن و تجارت را نیز در نظر بگیرد.
نکته این که همه سیستم های اقتصادی اجتماعی که ممکن است پرسش I = PAT برای آنها مطرح شود نه تنها در محیط های طبیعی بلکه در شبکه های سیستم های اجتماعی که با آنها تعامل دارند قرار دارند. به نظر می رسد ماهیت این تعامل برای عملکردهای زیست محیطی (و البته همچنین اقتصادی آنها) بسیار مهم است و این در مواجهه با روند جهانی شدن بیشتر نیز شده است.
توضیح:
• I = PAT نماد ریاضی یک فرمول است که برای توصیف تأثیر فعالیت انسان بر محیط ارائه شده است.
این فرمول تأثیر انسان بر محیط را با عملکرد سه عامل برابر می داند: جمعیت (P)، ثروت (A) و فناوری (T). این فرمول از نظر شکل شبیه هویت کایا است که به طور خاص برای انتشار دی اکسید کربن گاز گلخانه ای اعمال می شود.
اعتبار بیان تأثیرات زیست محیطی به عنوان یک محصول ساده از عوامل مستقل و عواملی که باید در آن گنجانده شود و اهمیت مقایسه ای آنها، مورد بحث محیط بانان قرار گرفته است. به ویژه ، برخی توجه خود را به روابط احتمالی بین سه عامل جلب کرده اند. و برخی دیگر مایل بوده اند بر عوامل دیگری که در فرمول گنجانده نشده اند ، مانند ساختارهای سیاسی و اجتماعی، و دامنه اقدامات مفید و مضر محیط زیستی تأکید کنند.
• شناسه کایا مقوله ای است که بیان می کند میزان کل انتشار گاز گلخانه ای (دی اکسید کربن) را می توان حاصل چهارعامل جمعیت انسانی، سرانه تولید ناخالص داخلی، شدت انرژی (واحد تولید ناخالص داخلی) و شدت کربن (انتشار در هر واحد انرژی مصرف شده) دانست . شناسه کایا یک شکل مشخص از معادله کلی تر I = PAT است که میزان تأثیر انسان بر آب و هوا را تعیین می کند. اگرچه اصطلاحات مربوط به این شناسه از نظر تئوریک ابطال پذیر گزارش شده اند، اما در عمل محاسبه انتشار گاز های گلخانه ای بر اساس داده های در دسترس تر، یعنی جمعیت، تولید ناخالص داخلی سرانه، انرژی به ازای تولید ناخالص داخلی و انتشارات واحد انرژی همچنان مفید است. علاوه بر این ، عناصر اقتصاد جهانی را می توان بر اساس آنها برای کاهش انتشارات، به ویژه شدت انرژی در واحد تولید ناخالص داخلی و انتشار در واحد انرژی ، برجسته کرد.