تولید سبز به نقل از ماهنامه اخبارمالی- مالیات سبز یکی از انواع اقدامات مدیریتی سطح بالا است که برای کنترل فعالیت های اثرگذار بر محیط زیست طراحی شده است که شامل تعریف هزینه هایی برای هرگونه فعالیتی که باعث ایجاد آلودگی می شود، این هزینه ها هم تولید کنندگان و هم مصرف کنندگان را پوشش می دهد. هدف این است که این هزینه ها انگیزه ای برای تولیدکنندگان و مصرف کنندگان درراستای کاهش وابستگی به کالا و خدمات مشمول مالیات عمل کند. سایر اقدامات مدیریتی در حوزه زیست محیطی شامل ابزارهای نظارتی، شیوه های توجیحی و رویکرد های اقتصادی علاوه بر مالیات سبز می شود. این اقدامات را به طور معمول باشاخص های اثربخشی زیست محیطی، کارایی اقتصادی، برابری و مقبولیت مورد ارزیابی قرار می گیرند.
بسیاری از اقتصاددان ها معتقدند که مالیات سبز و سایر ابزارهای اقتصادی باعث می شوند تا اهداف زیست محیطی، مقرون به صرفه تر نسبت به ابزارهای نظارتی محقق شوند. با این حال همیشه موارد استثنا نیز وجود دارد، از این رو مطالعه دقیق برای تعیین خط مشی بهینه جهت هر مشکل زیست محیطی خاص مورد نیاز است. علاوه بر این، شواهد تجربی هممواره غیرقطعی هستند. از این رو در بیشتر موارد مالیات سبز بخشهای ثانویه ساختارهای نظارتی فراگیرتر بوده و هزینههای آن بسیار پایین است از این رو نمیتواند اثرات مشخصی بر انگیزهها اعمال کند.
تمرکز ما در این مقاله بر روی مالیات سبز است. در اینجا تعریفی از مالیات سبز ارایه می شود و در ادامه سایر اقدامات سیاست زیست محیطی در این چهارچوب مورد بررسی قرار می دهد.
1- مالیات سبز چیست؟
مالیات سبز هزینه هایی است که بر آلودگی یا هر چیزی که باعث آلودگی می شود وضع می شود. مواردی چون:
الف-ورودی های مورد استفاده در فرآیندهای تولیدی (به عنوان مثال، کربن) - محصولات نهایی (مانند یخچال های با استفاده از CFC) - پساب ها و گازهای گلخانه ای (به عنوان مثال، سطوح دی اکسید گوگرد در انتشار کارخانه ها).
2-ویژگی مالیات سبز:
دو ویژگی متمایز مالیات سبز در مقایسه با برخی دیگر از اقدامات مدیریتی سطح بالا این است که تصمیمات مدیریت و پرداخت هزینه به عهده تولیدکنندگان و مصرف کنندگان گذاشته می شود. در این میان نقش دولت صرفاً تعیین سطح مناسب مالیات است.
3-مالیات سبز چگونه کار می کند؟
منطق کاربردی مالیات سبز بر این نکته استوار است که با وضع مالیات بر موادی که به هر ترتیب به محیط زیست آسیب می رساند، انگیزه تولیدکننده و مصرف کننده برای انجام آن کار کاهش پیدا می کند. با فرض اینکه مالیات طراحی شده ساختار مناسبی داشته باشد، نتیجه سطوح پایینتری از آلودگی خواهد بود. تئوری این است که تولیدکنندگان با کاهش وابستگی خود به هر چیزی که بر آن مالیات تعلق می گیرد، پاسخ میدهند. این ممکن است با جایگزینی سایر نهادهها، تغییر روشها و استفاده از فناوری جدید، نصب تجهیزات فیلتر، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، تغییر ماهیت محصول یا کاهش تولید انجام شود. تولیدکنندگانی که قادر به انجام چنین اقدامی نباشند، با کاهش حاشیه سود یا درآمد کمتر مواجه می شوند زیرا مصرف کنندگان حاضر نخواهند شد هزینه های ناتوانی این تولید کنندگان را بپردازند، با این حال، میزان کاهش استفاده از آلاینده ها توسط مالیات به عوامل مختلفی بستگی دارد. از جمله این که برخی از صنایع ممکن است نتوانند ورودیها و فناوریهای جایگزین را تهیه و به کارگیرند، مخصوصاً با هزینه معقول. این مالیات همچنین ممکن است تنها بخش کوچکی از کل هزینه های یک محصول را تشکیل دهد و بنابراین تأثیر زیادی بر حاشیه سود و درآمد تولید کننده نداشته باشد.
مصرف کنندگان نیز ممکن است در یافتن جایگزین کالای تولید شده با مالیات سبز بالا با مشکل مواجه شوند و ممکن است همچنان آماده پرداخت قیمت های بالاتر باشند.
به یاد داشته باشیم که وضع مالیات سبز به عنوان اقدامامی مدیریت زیست محیطی تنها یکی از اقدامات ممکن مدیریت زیست محیطی است. تعیین بهترین رویکرد برای یک مشکل زیست محیطی خاص به ارزیابی مقایسه ای هر تصمیم بستگی دارد. در ادامه فهرستی از این اقدامات جایگزین، ارایه می شود.
سه نوع کلی از اقدامات مدیریتی سطح بالا برای کنترل فعالیت هایی که بر محیط زیست تأثیر می گذارند طراحی شده اند. اینها عبارتند از:
الف- ابزارهای اقتصادی
ب- ابزارهای نظارتی
پ- ابزارهای متقاعد کننده
ابزارهای اقتصادی از مکانیسم قیمت گذاری برای دستیابی به نتیجه مطلوب استفاده می کنند و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را در تصمیم گیری برای پاسخ دادن آزاد می گذارند. این ابزارها دارای تعدد قابل توجهی به شکل زیر است:
-هزینه ها (که یکی از آنها مالیات سبز است)
-یارانه ها
- سیستم های بازپرداخت سپرده
- ایجاد بازار
-مشوق های اجرایی (مالی)
موارد فوق اقدامات نهادی با هدف تأثیر مستقیم بر عملکرد زیستمحیطی آلایندهها از طریق تنظیم فرآیندها یا محصولات مورد استفاده، با کنار گذاشتن یا محدود کردن تخلیه برخی آلایندهها، و/یا با محدود کردن فعالیتها به زمانها، مناطق و غیره، از طریق صدور مجوز و تنظیم استانداردها هستند.
4-ابزارهای متقاعد کننده به دنبال درونی کردن آگاهی و مسئولیت زیست محیطی در تصمیم گیری فردی با اعمال فشار و یا متقاعدسازی به طور غیرمستقیم یا مستقیم هستند. به عنوان مثال می توان به آموزش، و توافقات داوطلبانه که از طریق مذاکره بین صنعت و دولت به دست می اید اشاره کرد. جهت ارزیابی چهار معیار را می توان در هر اقدام مدیریتی زیست محیطی مورد استفاده که عبارتند از:
-اثربخشی زیست محیطی
آیا معیار مزبور به اهداف زیست محیطی خود دست می یابد؟
-بهره وری اقتصادی
آیا اهداف مورد نظر زیست محیطی با حداقل هزینه به دست می آیند؟
-عدالت
آیا تأثیر نسبی اندازه گیری بر گروه های مختلف منصفانه است؟
-حمایت سیاسی
آیا حمایت سیاسی برای اقدام مورد نظر وجود دارد؟
5-ارزیابی اجرای مالیات سبز
مالیات سبز با دو گزینه مورد ارزیابی قرار می گیرد (1) در صورت عدم وجود مالیات سبز چه اتفاقی می افتاد و (2) اقدامات نظارتی. مهم است که بدانیم بهترین سیاست هم به مشکل واقعی زیست محیطی مرتبط است و هم اینکه به عواملی که تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و نظام اداری با آن مواجه هستند بستگی دارد. همچنین توجه داشته باشیم که مالیات سبز لزوماً نباید به عنوان جایگزینی تمام و کمال برای سایر اقدامات در نظر گرفته شود، بلکه ممکن است بخشی از یک بسته سیاستی باشد.
6-مزایای مالیات سبز از نظر اثربخشی عبارت است از: ارایه مشوقهای مداوم برای تولیدکنندگانی که در راستای کاهش اتکای خود به موضوع تحت مالیات اخذ شده حرکت می کنند. همچنین مشوق برای تولیدکنندگانی که استفاده از آلاینده تحت مالیات سبز را به هر میزانی که امکان پذیر است، کاهش دهند و نه فقط سطح تحمیل شده توسط مقامات را. این موضوع باعث دو نقیصه می شود اول اثربخشی آنها تضمین نشده است، که بستگی به میزان وجود عوامل متعددی دارد، از جمله در دسترس بودن جایگزین، اندازه مالیات نسبت به قیمت کل محصول، سطح رقابت، تمایل مصرف کنندگان به پرداخت قیمت های بالاتر و غیره؛ دیگر اینکه اثرات آنها فوری نیست. صنایع برای یافتن ورودیهای جایگزین، تغییر فناوریها و توسعه رویکردهای جدید به زمان نیاز دارند.
7- باید توجه داشت که وضع مقررات مشکلات خاص خود را دارد. کنترل های مستقیم بر مکانیزم اجرای نظام عدالت کیفری متکی است. از این منظر قوانینی که برای کاهش آلوده کننده ها باید رعایت شوند. اگر آلوده کننده آن قوانین را نقض کند، ابتدا باید با آن برخورد مستقیم شود و پس از آن سازمان نظارتی باید تصمیم بگیرد که آیا شواهد کافی برای پیگرد قانونی وجود دارد یا خیر و این که مراجع نظارتی باید مجازاتی را اعمال کنند که چیزی بیش از یک حرکت صوری باشد. اگر هر یک از این مراحل رخ ندهد، قانون از هدف خود دور می شود. با این حال، در برخی شرایط، مقررات می توانند موثرتر باشند. سه موقعیت از این قبیل عبارتند از این که انتشار آنقدر خطرناک باشد که تصمیم گرفته میشود آن را به طور کامل ممنوع شود یا جایی که یک تغییر ناگهانی در شرایط - به عنوان مثال، یک بحران خطرناک در رابطه با کیفیت هوا رخ دهد.
برای تغییرات سریع و اساسی در رفتار تولید کنندگان آلودگی، مانند کاهش موقت استفاده از خودروها یا زباله سوزها... جایی که دستگاه های اندازه گیری مؤثر و قابل اعتماد وجود ندارند یا نصب و راه اندازی آنها بسیار پرهزینه است. اثربخشی کلی مالیات سبز خاص در نهایت به عواملی مانند: رابطه علی بین مالیات، آلاینده مورد نظر و کاهش آلودگی واقعی بستگی دارد. عوامل تعیین کننده واکنش تولیدکنندگان و مصرف کنندگان؛ و هزینه های اداری و انطباق نیز موثرهستند.
8-در نهایت کارایی اقتصادی و مزیت بزرگ مالیاتهای سبز باید این باشد که فرآیند تصمیمگیری تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را مخدوش نکند، حداقل فراتر از اثرات تغییر فوری قیمت. تولیدکنندگان بیشتر از کارمندان دستگاه های دولتی میدانند و میخواهند که مقرونبهصرفهترین واکنش را نسبت به تغییرات داشته باشند. انعطاف پذیری نه تنها به تولیدکنندگان اجازه می دهد تا نحوه پاسخ خود را تعیین کنند، بلکه میزان پاسخ خود را نیز تعیین می کنند. کسانی که می توانند به راحتی استفاده از آلاینده ها را کاهش دهند، این کار را انجام می دهند، در حالی که کسانی که نمی توانند این کار را بکنند. به اجبار، هزینههای زیادی بر آنها تحمیل میشود، در حالی که تعیین یک سهمیه خاص ممکن است به این معنی باشد که شرکتهایی که میتوانند کاهش بیشتری داشته باشند، فقط تشویق میشوند تا محدودیتهای تعیینشده را رعایت کنند. بنابراین، مالیات سبز می توانند به همان هدف زیست محیطی با هزینه ای بسیار کمتر از مقررات دست یابند.
آنچه که ممکن است به عنوان یک مزیت بیشتر در نظر گرفته شود این است که مالیات باعث درآمد می شود. این می تواند برای تامین هزینه های دولتی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین ممکن است برای تأمین مالی سایر برنامه های دولتی یا کاهش مالیات در دیگر لخش ها استفاده شود. در واقع استفاده از این درآمد برای کاهش سایر بارهای مالیاتی مورد نظر می تواند عملکرد کلی اقتصادی را بهبود بخشد. علاوه بر این، به جای مالیات بر «کالاهای اقتصادی» مانند درآمد، مالیات سبز از «بد» اقتصادی (یعنی آلودگی) مالیات میگیرد.
9- در بسیاری از موارد، هزینه های اجرایی و انطباق، ارزان تر از جایگزین های نظارتی است. به عنوان مثال، اگر تجهیزات پایش ارزان و مؤثر وجود داشته باشد، و منابع آلاینده نیز چندان نباشد نیازی به تجهیر منابع دولتی در بخش های ااری و قضایی و انتظامی نیست. چنین ساختارهایی نه تنها هزینه های اداری را افزایش می دهند، بلکه برای تولیدکنندگانی که مجبور به دریافت مجوز هستند نیز پرهزینه هستند. دو عیب عمده دراین میان خود را نشان می دهد اول اینکه مالیات سبز ممکن است در کوتاه مدت مقرون به صرفه تر باشد. بسیاری از تولیدکنندگان نمی توانند فوراً استفاده از آلاینده ها را کاهش دهند، بنابراین مالیات را علاوه بر سایر هزینه ها مانند سرمایه گذاری هایی که در فناوری جدید انجام خواهند داد، پرداخت خواهند کرد. و عدم آگاهی و تجربه لازم نسبت به هزینه صحیح برای دستیابی به هدف زیست محیطی مورد نظر ممکن است منجر به تغییر سطح مالیات شود. این باعث افزایش عدم اطمینان در تجارت می شود.
مشکل دیگر با هر نوع اعمال مالیات سبز این است که به شکل خاصی مرتبط با منبع آلودگی بسیار خاصی است. استفاده از مالیات سبز به عنوان هسته اصلی یک سیاست آلودگی گسترده، ساختار پیچیده ای از بسیاری از مالیات های محدود و کاملا متفاوت ایجاد می کند. این امر از نظر اداری سنگین خواهد بود، هزینه های انطباق را افزایش می دهد و شفافیت را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. اندازه گیری اثرات خالص همه این مالیات ها بر آلودگی و محیط زیست نیز دشوار خواهد بود.
یک موضوع خاص که باید از نظر هزینه اعمال مالیات سبز مورد توجه قرار بگیرد تأثیر مالیات بر رقابت بین المللی است. در مقایسه با گزینه عدم اعمال تصمیم های مدیریتی سطح بالا ، مالیات های سبز ممکن است قدرت رقابت بین المللی یک کشور را کاهش دهد. همکاری و هماهنگی بینالمللی ممکن است این امر را بهبود بخشد، همانطور که استفاده از درآمدهای مالیاتی برای جبران از دست دادن رقابتپذیری (به عنوان مثال، با کاهش مالیات کسبوکار) ممکن است بهبود پیدا کند مالیات سبز نیز می تواند مقرون به صرفه تر از مقررات باشد، پس از نظر رقابت بین المللی ارجحیت خواهد داشت. در نتیجه، در مقایسه با عدم اجرای تصمیم مدیریتی در باره مالیات سبز، این نوع مالیات احتمالاً هزینههایی را تحمیل میکند. با این حال، این لزوما باعث کاهش کارایی آنها نمی شود.
اثرات دیگر مالیات سبز مانند درآمد مالیاتی بازیافتی، ممکن است این هزینه ها را جبران کند. بنابراین ممکن است جلوگیری از آسیب های زیست محیطی بیشتر شود. در واقع، عدم تحمیل مالیات به این معنی است که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان تمام هزینه های زیست محیطی اقدامات خود را تشخیص نمی دهند. یعنی هزینه های اجتماعی اقدامات آلاینده خود را در نظر نمی گیرند. مالیات صرفاً این هزینهها را در محاسبات تولیدکنندگان داخلی وارد میکند و از این نظر، در واقع کارایی را افزایش میدهد. پس مزیت اصلی ابزارهای اقتصادی مانند مالیات سبز این است که، در مقایسه با وضع مقررات، میتواند با هزینه کمتر به یک هدف زیستمحیطی معین دست پیدا کند. در این میان بهترین رویکرد به طیفی از عوامل مانند عوامل تعیین کننده میزان و هزینه پاسخ تولیدکنندگان و مصرف کنندگان بستگی دارد.
10 - به کارگیری مفهوم برابری یا انصاف در اقدامات خط مشی، سیاست گذاران بر اصول عدالت افقی و عدالت عمودی تمرکز دارد. برابری افقی زمانی حاصل می شود که با افراد دارای ویژگی ها یا شرایط مشابه به طور مشابه رفتار شود. برابری عمودی نیز زمانی حاصل می شود که با افرادی که ویژگی ها یا شرایط متفاوتی دارند به گونه ای متفاوت رفتار شود زمانی که این امر به طور سازگار با برخی ویژگی ها یا شرایط (مانند درآمد یا نیاز) انجام پذیرد. باید توجه داشت که تمرکز اصلی مالیات سبز بر حقوق صاحبان سهام نیست به این معنا که سطح مالیات به توانایی پرداخت بستگی ندارد. از این رو مالیات سبز از نظر تأثیر بر مصرف کنندگان با سطح اقتصادی متفاوت منصفانه نیست. چرا که مصرف کنندگان با درآمد کمتر درصد بیشتری از درآمد خود را صرف پرداخت این نوع مالیات می کنند.
مالیات سبز همچنین احتمالاً هزینه ها را بین شرکتها، صنایع، مناطق، گروههای شغلی و غیره توزیع میکند. تا جایی که بر برخی گروهها شدیدتر از سایرین تأثیر میگذارد، از این منظر می تواند ناعادلانه به نظر برسد بهویژه اگر گروههایی از رفاه کمتری برخوردار باشند. عملکردهای اجرایی نیز ممکن است باعث ایجاد برخی نابرابری ها شود، برای مثال اگر شرکت های بزرگ در اولویت مثل شرکت های کوچکتر در نظر گرفته شوند.
مزایای زیست محیطی مالیات سبز نیز می تواند به طور نابرابر توزیع شود. از نظر مزایای غیر پولی، کسانی که در گروههای اجتماعی-اقتصادی پایینتر هستند، ممکن است به بهبودهای محیطی کمتر از گروههای اجتماعی-اقتصادی بالاتر ارزش دهند بنابراین، مالیات سبز ممکن است ناعادلانه ارزیابی شود. با این حال، این نادیده گرفتن امکاناتی مانند بازیافت درآمدهای مالیاتی برای جبران است. همچنین ممکن است این استدلال مطرح شود که وضعیت فعلی ناعادلانه است زیرا برخی از شرکت ها و مصرف کنندگان هزینه های اجتماعی (زیست محیطی) خود را به طور کامل پرداخت نمی کنند. از این منظر، مالیات سبز موجب افزایش عدالت می شود.
به طور کلی، مالیات های سبز نسبت به مقررات منصفانه تر به نظر می رسد تا جایی که مقرون به صرفه تر است. با این حال، تأثیرات بازتوزیعی مقررات تمایل به شفافیت کمتر و در نتیجه مسئولیت کمتر در بخش تصمیم گیری دارد.
در رویکردی دیگر اگر مالیات به طور کلی قابل قبول نباشد، از نظر مدیریت کلان هر چه که باشد، اجرای امکان پذیر نخواهد بود. مقبولیت به بسیاری از عوامل ذکر شده در بخش های پیش گفته بستگی دارد. یعنی به اثربخشی، کارایی و برابری مالیاتی. همچنین موارد دیگری چون میزان توزیع مجدد (خواه عادلانه یا غیر عادلانه) و چارچوب مقداری که تغییر ایجاد می کند و پذیرش جامعه از زیربنای فکری مالیات و اعتبار ابزارهای اقتصادی و نحوه استفاده از درآمدها و تأثیری که تولیدکنندگان و گروه های زیست محیطی معتقدند می توانند تحت این سیستم به دست آورند.
نتیجه گیری:
اجرای قانون مالیات سبز در قبال عدم اجرای آن موثرتر به نظر می رسد. با این حال، این امرمستلزم پرداخت هزینه، بروز مشکلات حقوقی صاحبان سهام و مشکلات پذیرش هستند. البته که اینها را می توان با استفاده از درآمدهای حاصل از مالیات سبز تا حدودی کاهش داد که مقایسه آنها با مقررات به اهداف و ساختارهای محیطی خاص بستگی دارد. به طور کلی، بیشتر اقتصاددانان موافقند که ...، در بیشتر موارد، مجازات های مالی بر آلاینده ها می تواند همان کار را به طور قابل اعتمادتر و موثرتر و اقتصادی تر انجام دهد.. مقرون به صرفه بودن بیشتر مالیات های سبز احتمالاً آنها را عادلانه تر و قابل قبول تر می کند.
در حال حاضر تعداد و تنوع زیادی در قالب مالیات سبز در بسیاری از کشورها وجود دارد. با این حال، بسیاری از این موارد با نرخ های بسیار پایینی تنظیم می شوند که اثرات مشوق قابل توجهی ندارند. در واقع، هدف اصلی آنها معمولاً تغییر انگیزه ها نیست، بلکه افزایش درآمد است (به عنوان مثال حمایت از سایر برنامه های کاهش آلودگی). آنها اغلب بخش های جزئی ساختارهای نظارتی هستند.).
بدیهی است که هر چه نیاز به کاهش آلودگی زیست محیطی بیشتر باشد، هزینه های مالیات سبز (یا هر اقدام سیاست زیست محیطی) متناسب با منافع بیشتر خواهد بود. مزیت اصلی مالیات سبز مقرون به صرفه بودن آنهاست. این نوع مالیات تصمیمات مدیریتی را به تولیدکنندگان واگذار می کند که معمولاً بهترین موقعیت را دارند که بدانند و کارآمدترین پاسخ را به اقدامات سیاستی اتخاذ نمایند. بنابراین در مقایسه با سیاست های مداخله جویانه تر، مالیات های سبز احتمالاً همان منافع زیست محیطی را با هزینه کمتر به دست می آورند. این به نوبه خود برابری نسبی و مقبولیت آنها را افزایش می دهد. شواهد تجربی در مورد ارزش مالیات سبز در حال افزایش است. این مالیات در نهایت کمک مفیدی برای سیاست گذاری کلان ایجاد کرده است.
منبع: ماهنامه اخبار مالی
ترجمه : مریم شیرازی